نویسنده: مهدی عباسی




 

خطاهای شناختی در روابط زناشویی
«بن بست»... زن روی این کلمه مکث می کند و بعد ادامه می دهد: آقای مشاور! زندگی ما به بن بست رسیده است. سر هر مسأله کوچکی بحث می کنیم. انگار اضطراب های متحرکیم. مثل بمب های آماده انفجاریم. کارمان زود به دعوا می کشد آن هم مشاجره هایی که هیچ وقت به نتیجه نرسیده، جز این کلافگی که حالا مرا به اینجا کشانده است.
***
یکی از دشواری های عمده زوجین در روابط زناشویی، برخورد مناسب با اختلاف ها و نظرهای متفاوت است. آنان، گاه این پرسش را مطرح می کنند که وقتی میان ما اختلافی درمی گیرد، گفت و گو در اندک مدتی به مشاجره و درگیری می کشد. حتی بارها تصمیم گرفته ایم که با آرامش با یکدیگر صحبت کنیم و مسائل را حل کنیم، اما مانند بسیاری از موارد، مسئله با مشاجره ای حل نشده رها می شود.
به طور معمول، دو فرد که با یکدیگر روابط عاطفی و جنسی ندارند در اختلاف ها، راحت تر می توانند منطقی باشند و کار را به درگیری نکشانند. اما چگونه زن و شوهری که با هم روابط عاطفی و جنسی دارند، در اختلاف ها بی درنگ مسئله را بیش از اندازه خودمانی می پندارند و آن گاه ناراحتی ها و دلخوری های دیگر را از یک،‌ پنج، ده یا حتی سی سال پیش به میان می کشند. بدین ترتیب، مسئله ای ساده به مشکلی ریشه دار، با پیشینه ای طولانی تبدیل می شود.

باورهای بی صدا اما خطرناک

«مثلاً وقتی من می گم: این فروشگاه اجناس خوبی نداره. اگه می شه بریم یه فروشگاه دیگه. راستی توی اون خیابون یه مغازه هست که اجناس خیلی خوبی داره.
بهم می گه: بی خود! من که از اول گفتم یا همین مغازه یا هیچ جا! تا حالا شده یه جایی ببرمت، اشکال نگیری؟ همیشه همین طور بودی! چیزی که خودت می خوای باید اجرا بشه...»
در جریان یک اختلاف نظر یا سلیقه میان زن و شوهر، اغلب موضوع اختلاف موجب دعوا و مشاجره نمی شود، بلکه چگونگی برداشت از جایگاه و سخن طرف مقابل است که رنجش پیش می آید. طبیعی است که وقتی مرد یا زنی از بیان همسرش برداشت کند که به مبارزه طلبیده شده است، می کوشد ثابت کند که حق با اوست. ناخودآگاه قدرت، اثبات گری و حق طلبی، ارتباط محبت آمیز و صمیمیت را کنار می زنند، آن گاه واژه هایی رد و بدل می شوند که زن و شوهر در آن لحظه توجه ندارند چقدر شنیدنشان رنج آور است. حالا بهتر است به مشکل این مراجعه کننده بپردازیم و حرف های او و همسرش را تحلیل کنیم:
نخست این که مرد، بیان نظر یا سلیقه ای مخالف را به منزله حمله ای استراتژیک و اعلام جنگ پنداشت؛
دوم این که درخواست عادی همسرش را یک دستور یا امر و نهی شمرد.
طبیعی است که زن یا مرد در این موقعیت، ‌مقابل همسرش مقاومت کند و حتی در برابر آن چه قبول دارد،‌ بایستد. این باورهای اشتباه در سیستم شناختی فرد فعالند و می توانند در نظام فکری هر زن و مردی رسوخ کنند. چنین باورهایی بی صدا وارد می شوند و به شکلی غیرمنطقی برای فرد نتیجه گیری می کنند. سرانجام نیز هیجان های منفی و رفتارهای نامناسب تولید می کنند.

چه باید کرد؟

«خب، به من بگویید چه کاری باید انجام بدهم؟»
پذیرش! پذیرش خود، همسر و موقعیتی که در آن به سر می برید. در نتیجه این پذیرش، دو اتفاق مهم روی می دهد:
1. می کوشید چگونگی نگاهتان را به خود، همسر و موقعیتی که در آن هستید، تغییر دهید؛ تصورها یا باورهای نادرستی که ناخودآگاه به آن ها دچارید مشخص می کنید، و مسیر روانی ای که این باورهای غلط برای ورود به اختلاف ها طی می کنند تا هیجان منفی( مثل خشم) و سپس رفتار یا گفتار نامناسبی را تولید کنند، می شناسید و کنترل می کنید.
2. با تمرین و مداومت، این مهارت را به دست می آورید که از باورهای درست استفاده کنید تا تحملتان در برابر رفتارهای به ظاهر آزاردهنده همسرتان افزایش یابد. باورهایی مانند آنکه امیرمؤمنان فرمودند:« [ فکر نکن] اهل و عیال تو بدترین خلق با تواند!»(1)؛ یا اینکه« زنان نزد شوهرانشان هیچ زیان و سودی جدا از ایشان ندارند، و آنان امانت های الهی نزد مردانشان اند. پس ایشان را آزار ندهید و بر آنان تنگ نگیرید»(2). بدین ترتیب در فضایی آرام، موقعیت تنش آلود را تغییر می دهید، و به این فکر که باید همسرتان را تربیت کنید، هرگز مجال نمی دهید؛ زیرا خواهیم گفت که این فکر، خود گونه ای باور غیرمنطقی است.

شناسایی غیرمنطقی ها

«آقای مشاور! به من کمک کنید تا این باورهای نادرست را بشناسم.»
به نر می رسد اگر نگاه خود را درباره باورهای غیرمنطقی زیر تغییر دهید، توانسته اید مانع فروریختن بنای زندگی و ارتباط زناشویی کارآمد خود شوید، اما پیش از برشمردن این باورها، خوب است ویژگی کلی آن ها را بشناسیم. شناختن ویژگی های خطاهای شناختی( یا همان باورهای غیرمنطقی) به شما کمک می کند که در هر موقعیتی بتوانید منطقی یا غیرمنطقی بودن فکر خود را تشخیص دهید.
1. یک فکر منطقی با اهداف مثبت زندگی رابطه دارد؛ درست برخلاف باور غلط که به بی راهه افکار منفی می رود. بنابراین، فکری که پیوسته مشاجره تولید کرده است، با هدف مثبت زندگی سازگاری ندارد؛ مانند اینکه «اظهارنظر یا سلیقه ای مخالف نظر یا سلیقه من، نوعی اعلام جنگ است».
2. در کیسه فکر منطقی، کلی دلیل و شاهد کافی وجود دارد. به عکس، فکر غیرمنطقی بدون هیچ شاهد و دلیلی، حکم قطعی و همیشگی را صادر می کند. در پس این فکر که «همیشه شباهت زن و شوهر به یکدیگر است که یک رابطه خوب و کارآمد را ایجاد می کند» چه شاهدی وجود دارد؟
3. فکر منطقی با واقعیت های زندگی شما سازگار است؛ برخلاف فکر غیرمنطقی که از واقعیت زندگی تان دور است:« در یک ازدواج خوب، نباید هیچ اختلاف نظری وجود داشته باشد». آیا می توانید ازدواجی را بیابید که چنین باشد؟(به واژه هیچ که توجه دارید؟)

لطفاً‌ اسامی «غیرمنطقی ها» را اعلام کنید!

باور غیرمنطقی نخست:

یک رابطه خوب و کارآمد، به شباهت زن و شوهر به یکدیگر بستگی دارد.
اغلب می بینیم که افراد می پندارند عامل ایجاد مشکل در رابطه آنان این است که شبیه هم نیستند و دید متفاوتی به زندگی دارند. جمله هایی مانند اینکه « ما اصلاً شبیه هم نیستیم.» از شایع ترین سخنان همسرانی است که با هم اختلاف دارند.
شما هرگز نمی توانید از دید همسرتان به مسائل نگاه کنید. اگر به حالت ها و رفتارهای خود به دقت بنگرید، درمی یابید که به ندرت دوست دارید از دید او به دنیا بنگرید؛ چون شما کاملاً با او فرق دارید. شما از نظر ژنتیکی، فیزیولوژیکی و روانی با او متفاوتید. موقعیت شما با او فرق دارد و ارزش های متفاوتی دارید.
به حکم قرآن، تفاوت مرد و زن به دلیل آن است که گونه ای آفریده شده اند تا نیازمند دیگری باشند. از مجموع آن دو، واحدی کامل به وجود می آید که در کنار هم به آرامش می رسند(3). پس گمان نکنید که یک رابطه خوب و کارآمد، به شباهت زن و شوهر بستگی دارد.

باور غیرمنطقی دوم:

یک ازدواج خوب، همیشه به رابطه ای عاشقانه نیازمند است.
شما در زندگی باید روابط رمانتیکی داشته باشید. خودتان را گول نزنید! حقیقت این است که عاشق بودن به این معنا نیست که همیشه در حال عشق ورزی باشید. نتیجه این فکر آن است که اگر زمانی با همسرتان به مشکلی دچار شدید، احساس شکست می کنید؛ زیرا میان دعوا عشق تقسیم نمی کنند. بنابراین اختلافی کوچک را با شکست در زندگی زناشویی برابر می دانید. این احساس شکست همان است که در شما تنش ایجاد می کند و آرامش را می برد. انتظار نمی رود که شما در استرس و فشار روانی بتوانید دقیق و منطقی رفتار کنید.

باور غیرمنطقی سوم:

در ازدواج موفق، مشکل و اختلاف نظری وجود ندارد.
آیا شگفت آور نیست، زن و مردی که پیش از ازدواج بارها مشکلات و اختلاف نظرهایی را با پدر، مادر، برادر، خواهر، فامیل یا دوستانشان تجربه کرده اند، حال خوشبختی زناشویی را در نبود مشکل و اختلاف نظر با همسر خویش بدانند؟ البته که این اشتباه است. مسئله ای غیرمنطقی که بسیاری از مردم آن را باور دارند این است که خوشبختی را به نبود مشکلات ربط می دهند. این باور غیرمنطقی است؛ زیرا همچنان که پیش تر گفتیم، با واقعیت زندگی ما مطابقت ندارد. برخی از زوج ها اگر نتوانند در مواردی به توافق برسند، آن اختلاف نظر را به مثابه شکست و باخت در زندگی زناشویی خود می دانند؛ زیرا به این باور غیرمنطقی معتقدند:« زمانی خوشبختیم که بتوانیم تمام مشکلاتمان را از پیش پا برداریم و دیگر مشکلی باقی نماند!».

باور غیرمنطقی چهارم:

لازمه داشتن رابطه ای خوب و کارآمد، داشتن علایق مشترک است. شاید شما و همسرتان علایق مشترکی دارید که هردوتان را بسیار خوشحال می کند. یعنی در مواردی، هر دو از موضوعی لذت می برید یا از مسئله ای، به طور هماهنگ متنفر می شوید. اما آیا همیشه این گونه خواهد بود. آیا لازمه داشتن رابطه ای خوب و کارآمد داشتن علایق مشترک و مانند هم است؟ اگر چنین نبود، چه می توان کرد؟ پیشنهاد می کنیم این علایق را بیابید تا بیشتر لذت ببرید و احساس آرامش داشته باشید. به جای اینکه فکر کنید همسرتان نیز باید به آنچه شما دوست دارید، علاقه مند باشد، به این بیندیشید که به علایق، رفتارها و عادت های معمولی و ویژه یکدیگر احترام بگذارید.

باور غیرمنطقی پنجم:

ازدواج خوب و موفق، ازدواجی صلح آمیز و بدون مجادله است.
این نیز اشتباهی دیگر است! بسیاری از زنان و مردان از مجادله می ترسند. ترس آنان به طور عمده از این است که می پندارند مجادله یا خشونت نشانه شکست در زندگی زناشویی است. واقعیت چیست؟ مجادله در فضای خانواده نه خوب است و نه بد. خوب نیست؛ چون هر مشاجره یا خشونتی موجب از بین رفتن آرامش اعضای خانواده می شود و روابط گرم و صمیمی را سرد می کند. بد هم نیست یعنی آن قدر فاجعه بار نیست که شما را فردی شکست خورده در زندگی زناشویی نشان دهد.
اگر به دنبال آمار شکست خوردگان در ازدواج باشید نباید به دنبال همسرانی بگردید که بسیار دعوا می کرده اند! در واقع، اغلب ازدواج هایی که به شکست انجامیده اند با جنگ سرد(‌سکوت و بی توجهی) و تظاهر به خوشبختی( تکذیب یا انکار اختلاف) همراه بوده اند. بنابراین روی مجادله ها پرده نکشید؛ از آن ها برای کم رنگ شدنشان پرده بردارید. البته یادتان نرود که این کار به مهارت آموزی نیاز دارد.

باور غیرمنطقی ششم:

در یک ازدواج خوب، همسران اجازه دارند همه احساسات خود را ابراز کنند.
شاید بسیاری از ازدواج ها به شکست انجامیده اند؛ تنها به این دلیل که همسران نتوانسته اند یکدیگر را برای گفتن حرفی هنگام عصبانیت و خشم ببخشند. زن و شوهر- هرچند هیچ فضای خصوصی ای برای یکدیگر باقی نگذاشته باشند- پیش از آنکه به خود اجازه دهند کلامی ناخوشایند بر زبان بیاورند یا احساسی نامناسب ابراز کنند، باید به این بیندیشند که همسر وی با هر خطایی که مرتکب شده، ‌امانتی از سوی خداست.

باور غیرمنطقی هفتم:

یک ازدواج خوب، به رابطه جنسی ارتباطی ندارد.
این را حتی برای یک دقیقه باور نکنید. نزدیکی جنسی در ازدواج همه چیز نیست، ولی یک رابطه جنسی خوب، به اندازه ده درصد، زمینه را برای روابط صمیمی میان زن و شوهر فراهم می کند. ناکارآمدی در این رابطه نیز نود درصد در روابط صمیمی آنان تأثیر منفی می گذارد. شاید ده و نود درصد، آمار دقیقی نباشد، اما می تواند در یک جمله، ‌اهمیت موضوع را برساند. یک رابطه خوب، رفع تنش، احساس آرامش، امنیت و همراهی بیشتر با همسر را در پی دارد. بنابراین این سخن که« برای من رابطه جنسی اصلاً مهم نیست» جای بسی تأمل دارد.

باور غیرمنطقی هشتم:

برای موفق بودن در روابط میان همسران، الگو و راه حل خاصی وجود دارد.
از آنجا که زندگی یک بار تجربه می شود، هیچ راه مشخصی برای نشان دادن حمایت از همسر و عشق به او وجود ندارد؛ همچنین راه ویژه ای برای شما در مسیر تربیت بچه ها، ارتباط با فامیل همسر و حل مشکلات یا سختی های زندگی. شما با میلیون ها انسان، حتی در اثر انگشت متفاوتید؛ چه رسد به ویژگی های شخصیتی، سبک زندگی، چگونگی تفکر و... اما در هر نظامی، از جمله خانواده، اصولی وجود دارد که مهم است شما با این اصول راحت باشید و قواعدی را برای خود تعیین کنید. بنابراین نکوشید خودتان را با دیگران مقایسه کنید؛ برای مثال بخواهید خود را با رفتارهای تعیین شده دیگران مطابق سازید. با توجه به اصول و بهتر از همه، اصولی که دین کامل اسلام درباره نظام خانواده به شما عرضه کرده است، شخصیت، سبک زندگی همسرتان و موقعیت خود را در نظر بگیرید و سبکی کارآمد در زندگی خانوادگی بسازید.

باور غیرمنطقی نهم:

می توانید همسرتان را تربیت کنید یا او را به اصطلاح سر به راه سازید
نمی توانید؛ به این دلیل که او هم نمی تواند و به دلایل دیگر...

پی نوشت ها :

1. لا یکن اهلک و ذو ودّک اشقی الناس بک( محمد محمدی ریشهری، تحکیم خانواده، ص 424، ح621).
2. إنّ النساء عند الرجال لا یملکن لانفسهن ضرّاً و لا نفعاً، و إنهنّ امانه الله عندکم،‌فلا تضاروهن و لا تعضلوهن(همان).
3. محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج16، ص 166.


1. محمد محمدی ریشهری، تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث، تهران: مشعر، 1387.
2. فیلیپ مک گراو، نجات ازدواج، ترجمه طاهره لبافی، تهران:‌پیک بهار، 1382.
3. پل هاک، موفقیت در تربیت فرزندان، ترجمه حسین صیفوریان و محمدطاهر ریاضی ارسی، تهران: رشد، 1386.
4. مسعود جان بزرگی و ناهید نوری، شیوه های درمانگری اضطراب و تنیدگی، تهران: سمت، 1382.
5. محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامی‌ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، 1417.
منبع: نشریه طرح ولایت، شماره 5.